کد مطلب:25596
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:19
حضرت آدم 7خليفه و جانشين چه كسي بود؟ اگر منظور خليفهء خدا است چه سنخيتي ميان انسان و خدا وجود دارد؟ به بيان ديگر: آدم خليفهء خدا در چه اموري بود؟
در آيهء 30سورهء بقره , خليفه به صورت نكره آمده و يعني كسي كه آدم در جايگاه اوقرار گرفته و خليفهء او شده , به صراحت بيان نشده است . از طرفي متعلق خلافت و به اصطلاح كه آدم در چه كاري و در چه اموري خليفه شده , تصريح نگشته است . به همين جهت محققان و مفسران احتمالات ونظريات متفاوتي بيان داشته اند. گرچه برخي از آن ها خلاف ظاهر است و نمي توان آن را پذيرفت , ولي جهت اطلاع از آراي مختلف بيان مي گردد و در پايان رأي مشهور و مقبول را متذكر خواهيم شد:
1 برخي احتمال داده اند كه قبلاً فرشتگاني در زمين زندگي مي كردند. ارادهء خدا بر اين تعلّق گرفت كه زمين را ازفرشتگان تخليه كند و انسان را جانشين آنان سازد. بنابراين آدم و انسان خليفهء فرشتگان شد.
2 پيش از حضرت آدم 7موجوداتي شبيه انسان كه در برخي روايات به تعبير شده , در زمين زندگي مي كردند. خداوند نسل آن ها را منقرض ساخت و انسان فعلي را جانشين آن ها نمود.
3 برخي ديگر احتمال داده اند: زمين پيش تر محل زندگي بوده , خداوند انسان را جانشين آن ها نموده است .
4 برخي از واژهء خليفه و نيز از مفهوم كلمهء جَعَلي كه به معني گرداندن از وضعي به وضع ديگر است , استفاده كرده اند كه قبل از انسان هاي فعلي , انسان هاي ديگري در زمين زيست مي كردند, اما از لحاظ كمال و خرد و عقل ,نسبت به انسان هاي فعلي , بهره كم تري داشتند. خداوند اراده فرمود يك نوع تغيير و تحوّل خاصي در آن ها ايجاد وشروع كند و زمينهء رشد و تكامل ويژه اي را در آنان ايجاد نمايد و اين انسان مجعول و نسل او را خليفهء پيشينيان نمايد.() يا نسل آن ها را منقرض سازد و آدم و حوا و فرزندان آن دو را جانشين آنان سازد.
(پـاورقي 1.اين نظريه را مي توان با نظريه ترانسفورميسم يا تكامل تدريجي منطبق يا مشابه دانست .
5 بسياري از محققان با توجه به ذيل آيهء مذكور و آياتي كه در مورد آفرينش انسان و مخصوصاً خلقت حضرت آدم 7هست , استدلال كرده اند كه منظور در زمين است . آنان وجوهي را در تأييدخليفة اللّه بودن انسان بيان نموده اند:
الف ) اين كه خداوند به فرشتگان مي گويد: ظهور دارد كه خلافت وجانشيني خدا است , چنان كه اگر حاكمي اعلام كند: من جانشين تعيين خواهم كرد, آن چه ابتدا در ذهن انسان تبادرو خطور مي كند, اين است كه به جاي خود خليفه تعيين مي نمايد.
ب ) خداوند در صدد بيان مطالبي براي فرشتگان شد تا آنان رابراي سجدهء بر آدم آماده سازد و بيان كند كه اين موجود (آدم ) چه امتيازاتي دارد و چرا بايد فرشتگان بر او سجده كنند. بنابراين مناسب است بگويد: . اگر موجودي باشد كه صرفاً جاي ديگران را مي گيرد, جايي براي درخواست ملائكه با بيان نحن فسبّح بحمدك و نقدس لك > باقي نمي ماند, زيراصرف قرار گرفتن جاي جن يا انسان يا موجودي شبيه انسان , امتياز و افتخاري ندارد تا ملائكه زبان اعتراض ياسؤال داشته باشند به بيان ديگر: موقعي كه خد امي فرمايد: فرشتگان براي آن كه اين مقام ارجمند (خلافت الهي ) را از آنِ خويش سازند, درخواست مؤدبانه اي دارند ومي گويند: ; يعني به جاي انسان ما را خليفهء خويش قرار بده .
بنابراين جا ندارد كه فرشتگان خلافت و جانشيني خودشان يا جنّ و يا انسان هاي كمال نيافتهء پيش از آدم را ازخداوند طلب كنند.
اما در مورد مستخلف فيه يعني آدم خليفه و جانشين خدا در چه اموري شده و چه سنخيتي وجود دارد, بايدگفت كه آدم در تمام شئونات الهي و ربوبي قطعاً خليفهء خدا نبوده , مثلاً در خالقيت و رازقيت و تكوين و تشريع خلافتي نداشته , بلكه آن چه از ظاهر آيه مي توان استنباط نمود, اين است كه آدم در تعليم علوم الهي (علَّم الاسماء)خليفهء خدا است . به ديگر بيان : معلمي از شئونات ربوبي است , چنان كه آيهء (1) و كريمه ء (2) بيانگر اين نكته است . آدم 7وقتي علم الاسماء را از افاضهء ذات باري تعالي دريافت نمود, به تعليم علم الاسماء به ملائكه و سپس به فرزندان خويش مأمور گشت . پس بني آدم , از طريق تعليم معارف الهي و تربيت وتزكيهء نفوس انساني و رسيدن به كمال معرفت و مقام قرب ربوبي , هم مقام عبوديت خويش را محقق مي سازند و هم شأن خلافت الهي را دريافت مي كنند و كسي كه در مقام تعليم (نظري يا عملي ) نيست , نمي تواند خليفةاللّه باشد.
(پـاورقي 1.علق (96 آيه 5
(پـاورقي 2.الرحمن (55 آيهء 4
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.